âاستحاله يک جشن کوچک
- همه خيلی رسمی نشستند و در سکوت دارند به آهنگ لورنا گوش ميدند/"تولد تولد، تولدت مبارک!"/در حال گرفتن عکس: "خانومها، روسری هاتون رو بردارين!"/وسط سالن پذيرايی:" د، بيا وسط!"/"بچه ها کميته! ضبط رو خاموش کنين!"/"پسرها از در پشتی در رند!"/ "برگردين، تموم شد!"/"ترسوها، کجا رفتين؟!"... بعله، باز هم يه چيزی بدهکار شديم!
âGatorade
يه سوغاتی ناب در اين وانفسای گرما: يه شيشه
Gatorade با طعم tropical! ممنون بابت حسن سليقه و دقت انتخاب! :-)
پ.ن: قابل توجه ورزشکاران، مشابه ايرونيشم به بازار اومده:"اکسير" از کارخانه نوشاب.
âو چنين گفت لاک پشت!
- "پيشرفته/مدرن بودن" يعنی استفاده از فرهنگ سنتی بازاری در قالب های نصفه و نيمه جديد وام گرفته شده، ولی هضم نشده، از غرب. استفاده از کلمات خارجی، حتی در کاربرد غلط، برای توجيه پيشرفته بودن کافيه.
- "Visionary بودن" يعنی اينکه چند تا کلمه جديد تکنولوژی پيشرفته رو ياد گرفتن، و جا و بيجا اونها رو تکرار کردن.
-"استراتژی" يعنی يه سری جملات کلی که نه لزوما هدف رو مشخص ميکنه و نه طريقه رسيدن به اون رو. استدلال هم چيز اضافه ايه.
- "Roadmap" يعنی هر کاری از دستت بر اومد انجام بده. اينکه اين کار ها با هم ربطی دارند يا نه، و اينکه اصلا مسيری موردنظر بايد باشه، اصلا مهم نيست.
- "مديريت" يعنی آقا بالاسر بودن بشيوه سنتی، بعبارتی micromanagement + "مرغ يه پا داره".
- "organization" يعنی مشخص کردن سمت های شغلی (Job Titles) بدون تعريف مسيوليت ها. اينکه کاربرد و کارکرد يه ساختار سازمانی چه مفهومی داره، بيخيال.
- "برنامه ريزی" يعنی برو جلو خدا پشت و پناهت، انشالله تا اين تاريخ تموم ميشه. مديريت پروژه و risk management فقط عناوين قشنگی هستند.
- "توافق کلامی (Verbal Agreement)" يعنی اينکه هر وقت خواستی بزنی زيرش و يا اينکه توافق حاصله رو به نفع خودت تفسير کنی.
- "اخلاق حرفه ای" يعنی پاسخ گو نبودن، مسيوليت نپذيرفتن و در رفتن از زير کار هر جا که بشه.
و خلاصه اينکه: زيرساختار (Infrastructure) يعنی کشک، Process يعنی مشک و Professional Ethics يعنی زرشک!!
âکسر ثانيه و ...
بعضی از اتفاقات چند روز اخير، منو ياد فيلم
Sliding Doors انداخت: تاثير کسر ثانيه در اتفاق يک حادثه ساده و اثر اون در تغيير مسير زندگی آدمها...