آن سوی مه    

Friday, February 06, 2004

●Smart Kid

دارم با دختر چهار ساله صاحبخونه بازی ميکنم. ده تايی stuffed animal داده بغل من که روی مبل نشستم و چادر کوچيکشم بعنوان پتو روی ما کشيده. در حاليکه دارم سر حيوونهاش باهش شوخی ميکنم، يه لحظه توی چشام زل مي زنه و ميگه: " ... چی شده، ناراحتی؟"


●Virtually Improved

The "lonely bench": cured & improved. Thanks a bunch :-)


●سحر - ۲

گاه چه آسان است ديدن درخشش يک ستاره در يک شب پر ستاره ، و گاه چه سخت است پيدا کردن همان ستاره در اين آسمان بی ستاره. خودت بگو، تو رو بايد از کدوم ستاره پرسيد؟
●شغل جديد

يه شغل جديد برام پيدا شده: يک ساعت بشينم که برام حرف بزنن، چندتا سوال (خوب) بکنم و شايد يکی دوتا پيشنهاد (خوب) هم بدم. آخرشم ازم با شيرينی و آبميوه پذيرايی ميکنند. پول (نسبتا) خوبی هم بهم ميدن. ظاهرا I'm good at it and becoming popular too، چون داره هی پيشنهادات زياد ميشه. فقط حيف که از اون کارهای فصليه!
●سحر

شبی پر از شادی و رقص و شعر و ترانه و خوبروبان بسيار، و باز پاسی از شب گذشته و همان سوال هميشگی: اين چه سحری است که او را پاياني نيست؟!
[Powered by Blogger]